- لئو هاکردن
پارس کردن سگ
معنی لئو هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ورم کردن، درد کردن، دچار تب شدن
پنهان کردن، خم کردن
تخته کردن چوب
لج کردن، بیماری مسری
حرکتی میان دویدن و راه رفتن
چرک از تن بر گرفتن
فرا رسیدن شب
تمنا و تمایل بسیار شدید
چپاندن
طراحی نقش و نگار و پیاده کردن نخ های رنگی روی نمد
خاراندن بدن خارش مداوم
جوانه زدن درخت، غلاف توخالی به بار آوردن، به هدر رفتن برنج
درهم شکستنمضمحل کردن
برگش کردن، بازگشتن، منصرف شدن، کنار رفتن
گله ای را از جایی به جایی دیگر انتقال دادن، محدوده ای مشخص
کاری را به صورت دسته جمعی انجام دادن، جلو راندن
پهن کردن، پوشاندن